این مفهوم در حسابداری به معنی تئوری نمایندگی است و یکی از نظریههای مهم در حسابداری، مالی و مدیریت است که به رابطه بین مالکان (اصیل) و مدیران (نمایندگان) میپردازد. این تئوری به بررسی تعارضات و مشکلاتی میپردازد که ممکن است زمانی ایجاد شود که یک شخص (اصیل) تصمیم میگیرد کارها را به شخص دیگری (نماینده) واگذار کند. در حسابداری و مالی، این تئوری معمولاً برای تحلیل رابطه بین سهامداران (مالکان) و مدیران شرکتها استفاده میشود.
مشکلات تئوری نمایندگی:
1- مخاطره اخلاقی (Moral Hazard):
· نماینده ممکن است پس از عقد قرارداد، رفتارهای پرریسک یا غیرمسئولانه انجام دهد، زیرا هزینههای این رفتارها را اصیل متحمل میشود.
2- گزینش نامناسب (Adverse Selection):
· اصیل ممکن است نتواند به طور کامل تواناییها و انگیزههای نماینده را ارزیابی کند، که منجر به انتخاب نماینده نامناسب میشود.
3- اطلاعات نامتقارن (Information Asymmetry):
· نماینده معمولاً اطلاعات بیشتری درباره شرکت و عملکرد خود دارد، در حالی که اصیل ممکن است به این اطلاعات دسترسی کامل نداشته باشد.
نحوه حل و کاهش مشکلات تئوری نمایندگی:
1- سیستمهای نظارتی:
· استفاده از حسابرسی داخلی و خارجی برای نظارت بر عملکرد مدیران.
· ایجاد کمیتههای نظارتی مانند هیئت مدیره.
2- مکانیسمهای انگیزشی:
· ارائه پاداشهای مالی به مدیران بر اساس عملکرد شرکت (مانند سهام یا اختیار خرید سهام).
· همسو کردن اهداف مدیران با اهداف سهامداران.
3- شفافیت اطلاعاتی:
· ارائه گزارشهای مالی دقیق و به موقع به سهامداران.
· افزایش شفافیت در تصمیمگیریهای مدیریتی.
4- قراردادهای مبتنی بر عملکرد:
· تنظیم قراردادهایی که حقوق و مزایای مدیران را به عملکرد مالی شرکت وابسته میکند.
گردآوری، ترجمه و تدوین: سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران، همیشه نوآور و پیشرو....