قاعده گذاری برای اینکه سودمند باشد, باید بر اساس و در ارتباط با یک بدنه بناشده از مفاهیم انجام شود. بنابراین, یک چارچوب مفهومی که به صورت صحیح توسعه داده شده, IASB را قادر میسازد تا در طول زمان اعلامیه های رسمی سودمندتر و باثبات رویه بیشتری را منتشر کند و در نتیجه مجموعه ای منسجم از استانداردها باید حاصل شوند. در واقع, چارچوبی که به درستی توسعه یافته است, باید به رهنمودی برای استانداردگذاری منتج گردد. اگر چنین رهنمودی نداشته باشد, استانداردگذاری به فرآیندی منجر میشود که مبتنی بر مفاهیم فردی توسعه دادهشده توسط هر یک از اعضای هیئت استانداردگذار است. به عبارت دیگر, اگر استانداردگذاری مبتنی بر چارچوبهای مفهومی فردی باشد, درباره مسائل مشابه و یکسان, به نتیجه گیریهایی متفاوت از آنچه قبلا انجام میشده, خواهد انجامید. در نتیجه, استانداردها نسبت به استانداردهای دیگر دارای ثبات رویه نخواهند بود و ممکن است تصمیمات گذشته نشان دهنده تصمیمات آینده نباشند. به علاوه, چارچوب باید فهم استفاده کنندگان صورت های مالی از گزارش های مالی و اعتماد آنها به این گزارش ها را افزایش دهد. چارچوب مفهومی باید قابلیت مقایسه بین صورت های مالی شرکت ها را ارتقا دهد. در نتیجه یک چاچوب مفهومی که به درستی توسعه یافته است, حرفه باید قادر باشد مشکلات عملی جدید و نوظهور را از طریق ارجاع به یک چارچوب موجود از نظریه بنیادی, سریعتر حل کند.
منبع: کتاب حسابداری میانه بر اساس IFRS نوشته کیسو و ویگانت، ترجمه دکتر علی رضا رامروز، انتشارات انجمن حسابداران خبره ایران