مجله کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review) برای دریافت ایدههایی در مورد چگونگی بهبود برگزاری المپیک در آینده، با کریس دمپسی یکی از اعضای گروه مخالفان میزبانی المپیک 2024 در بوستون آمریکا (موسوم به «نه به المپیک بوستون») به گفتوگو نشسته است. مشاور سابق Bain & Company در این گفتگو استدلال میکند که سرریز هزینههای عملیاتی، نیاز بازیهای المپیک برای تغییر مدل کسبوکارش را برجستهتر میسازد. ترجمه این گفتگو که در شماره 3838 مورخ دوشنبه، 25 مرداد 1395 روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده است به نقل از آن منبع به شرح زیر ارائه میشود.
«نیاز المپیک به مدل جدید کسبوکار»
منبع اصلی: Harvard Business Review
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
در اواخر دهه 1800 میلادی پیر دی کوبرتن شیفته کاوشهای باستانی در المپیا در کشور یونان شد. در این هنگام بود که ایده احیای روح رقابتهای باستانی به ذهن او خطور کرد و آنها را وارد دنیای مدرن کرد. اولین مسابقات المپیک مدرن در سال 1896 در کشور یونان برگزار شد. اما مدل کسبوکار کوبرتن چه بود؟
مدل کسبوکار او در واقع بر مبنای نمایشگاه جهانی1 بهعنوان ابتکار دیگر قرن 19ام بود. ایده او تجربه این رخدادها برای طیف وسیعی از افراد بود؛ در واقع باید آنها را از شهرها و قارههای مختلف گرد هم جمع میکردید و اگر شما بخواهید سالهای متمادی آنها را در یک مکان جمع کنید، این امر بهطور بالقوه برای اکثر افراد نیاز به مسافرتهای طولانی خواهد داشت. بنابراین به گفته پیر دی کوبرتن، المپیک باید درست مانند نمایشگاه جهانی جابهجا شود.
او حرکتی را شروع کرد و به ایجاد آنچه اکنون یک رخداد بسیار بزرگ چند میلیارد دلاری و یک برند شگفتانگیز بینالمللی است، کمک شایانی کرد. مدل کسبوکار او در این موفقیت تا چه حد سهیم بود؟
شما باید به پیر دی کوبرتن اعتبار لازم برای جسارت در بیان دیدگاهش و برای آنچه او توانسته بود بهدست آورد را بدهید، اما حتی در اولین مسابقات المپیک شما همان نوع از سرریز هزینهها و مخارج را میدیدید که امروزه شاهد آن هستید. المپیک آتن در سال 1986 هزینههای گزاف بسیاری داشت. پادشاه یونان از پیر دی کوبرتن خواست تا هر چهار سال این مسابقات را برگزار کند. آنها پیشتر زیرساختها را آماده کرده بودند، اما کوبرتن متعهد شد تا مدل چرخشی را اجرا کند. سرانجام بازیها تبدیل به چیزی شدند که شهرها آنها را برای رقابت آغاز کردند. آنها واقعا به دنبال فرصتی بودند تا به باقی جهان نشان دهند که آنها نیز میتوانند چنین رخداد بینالمللی و در مقیاس وسیع را میزبانی کنند.
مدل کسبوکار در مقیاس بزرگ یک مدل فرانشیز2 است. کمیته بینالمللی المپیک یک سازمان نسبتا کوچک است. کاری که این کمیته بهطور موثر انجام میدهد فروش حقوق به بخشهای مختلف است: منظور حقوق برای میزبانی، پخش خبر و برای حمایت از بازیها است. برای اینکه این مدل موفقیتآمیز باشد نیاز به داشتن تقاضا در هر کدام از این بخشها دارد. در جنبه حمایتی و اسپانسری و در جنبه تلویزیونی تقاضای شدید و مداومی وجود دارد. شما با سوالاتی از طرف شهر میزبان مواجه میشوید در مورد اینکه آیا این المپیک ارزش آن را دارد که در شهرشان برگزار شود یا خیر.
در سال 2014 شما یکی از طرفداران «نه به المپیک بوستون» برای مبارزه با پیشنهاد بوستون برای میزبانی بازیهای تابستانی 2024، بودید. در خلال یک سال، چون حمایت عمومی رو به فرسایش رفت، حمایتکنندگان از موضع خود عقبنشینی کردند. کمیته المپیک ایالات متحده، بهجای آن لسآنجلس را بهعنوان نماینده میزبان معرفی کرد. قویترین استدلال شما در رد پیشنهاد بوستون چه بود؟
مهمترین استدلال ما، نیاز کمیته بینالمللی المپیک به ضمانت مالیاتدهندگان بود. کمیته بینالمللی المپیک نیاز به یک قرارداد امضا شده دارد که شهر میزبان و مودیان مالیاتی آن را برای سرریز هزینهها مسوول میداند. به نظر من بوستونیها متوجه شدند که این هزینهها و ریسکها دور از مزایایی است که بهدست خواهد آمد. همانطور که شهردار این شهر گفت که نمیگذارد مالیاتهای مردم صرف حل مشکلات داخلی کمیته بینالمللی المپیک شود.
شما معتقدید که مدل کسبوکار المپیک قدیمی است. منظورتان چیست؟
زمانی که کوبرتن این بازیها را در سال 1986 شروع کرد، نمیتوانست جهانی را با تلویزیون، اینترنت و مسافرت هوایی بینقارهای تصور کند. همه این چیزها جهان ما را کوچکتر کردهاند و آن را برای تجربه المپیک بهطور شخصی یا در اتاق نشیمن منزلتان بسیار آسانتر ساختهاند. در جهان امروز ما هرگز المپیک را به شیوهای که کوبرتن در سال 1896 انجام داد شروع نمیکنیم. ما در حالی به مدل قرن نوزدهم وفاداریم که جهان از این مدل عبور کرده است. متاسفانه افرادی که هزینههای این تصمیم را متحمل میشوند کمیته بینالمللی المپیک نیست؛ بلکه ساکنان شهر میزبان هستند. این دلیلی است که ما شاهد مسائل بسیاری در المپیک ریو هستیم. مردم آنجا میدانند که این مثالی از منابع عظیمی است که به سمت مسائل نادرست سوق داده میشود.
اگر کمیته بینالمللی المپیک شما را برای خلق مدل جدید کسبوکار استخدام کند، چه چیزی برای گفتن به آنها دارید؟
کمیته بینالمللی المپیک باید یک مکان دائمی یا شاید شمار کوچکی از مکانهای نیمهدائم برای میزبانی مسابقات تابستانی و زمستانی بیابد. انجام چنین کاری هنوز به کمیته بینالمللی المپیک اجازه میدهد تا با هزینههای به مراتب کمتر برای میزبانان به همان اندازهای که امروزه درآمد دارد، کسب درآمد کند. در حقیقت، این تغییر میتواند برند المپیک را تقویت کرده و به چشمپوشی از اخبار منفی که در ریودو ژانیرو و پکن و سوچی شنیدهایم، کمک کند.
کمیته بینالمللی المپیک با ورود خودش به دنیای کسبوکار و قبول مسوولیت برای برگزاری بازیها، خودش را از یک کسبوکار فرانچایزینگ تغییر شکل خواهد داد. این امر قطعا جهش بزرگی برای این کمیته خواهد بود؛ جهشی که در نهایت منجر به نتایج بسیار بهتر نه فقط برای این کمیته بلکه برای تمام ذینفعان خواهد شد.
پینوشت:
1. نمایشگاه جهانی یا World's Fairمجموعه نمایشگاههایی است که هرچند سال یک بار در کشورهای مختلف جهان برگزار میشود.
2. فرانشیز استفاده از فلسفه کسبوکار فرد دیگری است به این معنا که فرانشیزدهنده امتیاز توزیع و ارائه محصولات یا خدمات و علامت تجاری خود را برای مدتی مشخص در ازای دریافت حق امتیاز و درصدی از درآمد ناخالص به فرانشیزگیرنده ارائه میدهد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 3838، مورخ دوشنبه، 25 مرداد 1395